داستان های پرمودا باترا


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام به وبسایت اشعار شاعران خوش امدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اشعار شاعران و آدرس poetry-s.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 453
:: کل نظرات : 185

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 4

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 154
:: باردید دیروز : 151
:: بازدید هفته : 345
:: بازدید ماه : 1393
:: بازدید سال : 68865
:: بازدید کلی : 2314411

RSS

Powered By
loxblog.Com

Poetry.poets

داستان های پرمودا باترا
دو شنبه 27 بهمن 1393 ساعت 21:22 | بازدید : 7659 | نوشته ‌شده به دست hossein.zendehbodi | ( نظرات )

مشتری فقیر

دراوزاکا، شیرینی‌سرای بسیار مشهوری بود. شهرت او به خاطر شیرینی‌هایخوشمزه‌ای بود که می‌پخت. مشتری‌های بسیار ثروتمندی به این مغازهمی‌آمدند، چون قیمت شیرینی‌ها بسیار گران بود. صاحب فروشگاه همیشه در همانعقب مغازه بود و هیچ وقت برای خوش‌آمد مشتری‌ها به این طرف نمی‌آمد. مهمنبود که مشتری چقدر ثروتمند است.
یک روز مرد فقیری با لباس‌های مندرس وموهای ژولیده وارد فروشگاه شد و عمداً نزدیک پیش‌خوان آمد. قبل از آن‌کهمرد فقیر به پیشخوان برسد، صاحب فروشگاه از پشت مغازه بیرون پرید وفروشندگان را به کناری کشید و با تواضع فراوان به آن مرد فقیر خوش‌آمد گفت وبا صبوری تمام منتظر شد تا آن مرد جیب‌هایش را بگردد تا پولی برای یک تکهشیرینی بیابد!
صاحب فروشگاه خیلی مؤدبانه شیرینی را در دست‌های مرد فقیر قرار داد وهنگامی که او فروشگاه را ترک می‌کرد، صاحب فروشگاه همچنان تعظیم می‌کرد.
وقتیمشتری فقیر رفت، فروشندگان نتوانستند مقاومت کنند و پرسیدند که در حالی کهبرای مشتری‌های ثروتمند از جای خود بلند نمی‌شوید، چرا برای مردی فقیرشخصاً به خدمت حاضر شدید.
صاحب مغازه در پاسخ گفت: مرد فقیر همه‌ی پولی را که داشت برای یک تکهشیرینی داد و واقعاً به ما افتخار داد. این شیرینی برای او واقعاً لذیذبود. شیرینی ما به نظرثروتمندان خوب است، اما نه آنقدر که برای مرد فقیر، خوب و باارزش است

------------------------------------------------------------------------------

 





:: برچسب‌ها: داستانهای کوتاه و زیبا , داستانهای عارفانه , داستانهای آموزنده , داستانهای عاشقانه , سخنان و زندگینامه پرمودا باترا ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
حمیده در تاریخ : 1394/5/9/poetry-s - - گفته است :
خیلی جالب بود


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: